محل تبلیغات شما
تضمین غزل سعدی ـ (شمس قمی) ای که در محفل عشاق جهان شمع صفایی در شبستان دل غمزدگان ، نور و ضيایی چهره پنهان مكن از من كه تو مرآت خدایی (من ندانستم از اول كه تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن بهْ ، كه ببندی و نپایی) از ازل روی ، به درگاه وصال تو نهادم تا ابد نيز به عشق رخ دلجوی تو شادم زانكه از مام به دلدادگی حسن تو زادم (دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرایی؟) جز تو ای دوست! دلم را به جهان نيست بهانه روز و شب در طلب

تا توانی ، قلب زار بینوایان شاد کن

درون سینه ی خود آسمانی کرده‌ام پیدا

داروین گفتا بشر از نسل میمون بودہ است

تو ,كه ,، ,جهان ,ای ,شمع ,عشاق جهان ,در محفل ,جهان شمع ,شمع صفایی ,كه تو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها